یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
یادداشت معنادار «خط حزبالله» درباره احمدینژاد: انقلابینماها به دنبال چه هستند
هفتهنامه خط حزبالله همزمان باتکرار رفتارهای ساختارشکنانه رئیس جمهور سابق کشور، در یادداشتی به بررسی رفتار انقلابینماها در آن زمان و جریان مشابه در سالهای اخیر پرداخت.
انتشار این یادداشت همزمان بارفتارهای ساختارشکنانه محمود احمدینژاد با سواستفاده از شعارهای انقلابی و عدالتخواهانه، معنادار است:
افراد موجود در جامعهی پیامبر را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
1️⃣ دسته اول، اصحاب راستین: افرادی بودند که تا آخرین لحظه و قطره خونشان از پیامبرو دین اسلام دفاع کردند، مثل امیرالمؤمنین(ع)، عمار و سلمان.
2️⃣ دسته دوم ضعیفالایمانها: که اگرچه ایمان آورده بودند اما از آنجا که ضعف در ایمان داشتند، ممکن بود پایشان بلرزد. اینها همان کسانی بودند که در ماجرای جنگ احد به هوای جمعآوری غنائم، مأموریت خود را رها کرده و سرنوشت جنگ را تغییر دادند.
3️⃣ دسته سوم انقلابینماها: کسانی که “ظاهرا” ایمان آورده بودند اما رفتار آنها، دقیقا برخلاف ادعای آنان بود. اینان کسانی بودند که با کارهای خود مانند انتشار شایعه، #دروغ یا سیاهنمایی از وضع موجود، موجب تضعیف نظام اسلامی میشدند. انقلابینماها در جریان جنگ احزاب آن هنگام که پیامبر بشارت پیروزی مسلمانان بر ابرقدرتهای آن روز دنیا (روم و ایران و یمن) را داد، با تمسخر یا ایجاد ابهام در سخنان او، این حرفها را کذب و نادرست خواندند.
انقلاب اسلامی ایران نیز با همین سه دسته از افراد مواجه است: “اصحاب راستین انقلاب اسلامی"، که با باور تام و تمام به خط انقلاب، در همهی شرایط، در کنار “رهبران انقلاب اسلامی” قرار گرفتند و با کار و تلاش شبانهروزی، کار انقلاب را به پیش بردند؛ “ضعیفالایمانهایی” که به دلیل هوای نفس، دنیاطلبی یا ترس از دشمن، در رخدادها و حوادث تاریخی، پایشان لرزید و یا دست از انقلابیگری برداشته و تبدیل به یک انسان خنثی شدند، یا حتی به سمت دشمن، میل پیدا کردند؛ و “انقلابینماییهایی” که شعار انقلاب داده و میدهند و عکس آن عمل میکنند. «کسی خیال نکند که مسألهی نفاق مربوط به صدر اسلام یا مربوط به اوج انقلاب بود، نه، همهی ما، من و شما در معرض این امتحان در تمام حالات هستیم، یک حقیقتی مطرح میشود که این حقیقت ممکن است با گوشهای از احساسات و دریافتهای ما ناسازگار باشد: یا با خودپرستی ما، یا با ادعاهای درونی ما، یا با علمی که برای خودمان قائلیم، یا برای سابقهای که برای خودمان میشناسیم…»
? انقلابینماها سعی میکنند با ایجاد #شایعه، شبهه، #سیاهنمایی و لجنپراکنی، در دل مردم و جامعه، #ناامیدی به وجود آورده و نسبت به راهی که انتخاب کردهاند، تشویش ایجاد کنند. این جریان را باید شناخت و نسبت به حربههای آنان آگاه بود. هرچند که «مردم قبول نمیکنند این را. حالا ممکن است کسی خیال کند که در مردم تأثیر میگذارد؛ نه، مردم آگاهند، میفهمند، نمیپذیرند این حالت را.»
باز در خانهی دل، شورشِ حسرت آمد
شبِ جمعه شده و وقت زیارت آمد
در کنارِ پسرش فاطمه در کرب و بلا
چقَدَر با تنِ بیمار، به زحمت آمد
السلام علیک یا ابا عبدلله
فقر فرهنگی یعنی:
وقتی پولدار شدی فکر کنی چون پول داری
میتونی سادهترین قانونها رو هم رعایت نکنی و فراتر از قانون باشی
ما در مترو و اتوبوس جامون رو به پیرمردها می دیم
لطفا پیرمردها هم در عرصه ریاست و اشتغال جایشون رو به جوونها بدن
سبب نجات
در تفسیر روح البیان آمده است:
در خراسان، شیخ احمد حربی، همسایه گبری به نام بهرام داشت که به واسطه مذهبشان، رفت و آمدی با هم نداشتند. برای شیخ گفتند که همسایه او همه داراییاش را به کسی داد که با آن تجارت کند؛ ولی خبر آوردهاند که سرمایهاش را در راه، دزد برده است.
شیخ و چند نفر برای دلجویی به خانه بهرام رفتند. او در فکر تهیه وسایل پذیرایی برآمد که شیخ به او فرمود: ما آمدهایم که به تو تسلیت بگوییم؛ چون شنیدهایم سرمایهات از دست رفته است.
بهرام گبر گفت: کدام مصیبت؟ خدا سه نعمت بزرگ به من داده است که شما باید برای آن به من تبریک بگویید.
اول: خدای عالم، به من عزت نفس داده که دزدی نکردم، مال کسی را نبردم؛ بلکه دزد، مال مرا برده است.
دوم: تمام آنچه که خدا به من داده بود، همهاش از بین نرفته و هنوز خانهام باقی است.
سوم: مصیبت، به مالم خورده نه به دینم.
شیخ گفت: این حرفهایی که تو میزنی حقیقت اسلام است، حیف نیست آتش را بپرستی؟
چند سؤالی بین آنها، رد و بدل شد و در همان مجلس، بهرام، مسلمان شد.
ایمان، ج 2، ص 133