یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
[سوره إبراهيم (14): آيه 7]
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ (7)
و (نيز به يادآور) هنگامى كه پروردگارتان اعلام فرمود: همانا اگر شكر كنيد، قطعاً (نعمتهاى) شما را مىافزايم، و اگر كفران كنيد البتّه عذاب من سخت است.
???امام خامنه ای در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ۱۳۸۵/۰۳/۲۹
عزیزان من! آیهای که تلاوت کردم، از سورهی ابراهیم - «و اذ تأذّن ربّکم لأن شکرتم لازیدنّکم» - خیلی آیهی مهمی است؛ هم تشویق است، هم تهدید است. اگر شکر کردید، ازدیاد نعمت دنبالش هست و برکات الهی پی درپی خواهد رسید؛ اگر کفران کردید، عذاب خدا دنبالش است؛ بروبرگرد ندارد؛ هیچ نقطهی استثنایی هم در تاریخ ندارد. اگر یک موردی را شما تصور کنید که پس چطور در فلانجا خدا عذاب شدید خودش را نشان نداد، این کوتاهی تحلیل است و اگر پای تحلیل به میان بیاید، معلوم خواهد شد که هیچ استثناء ندارد. «شکر» چیست؟ شکر، چند پایهی اصلی دارد:
1⃣اول، شناختن نعمت و توجه پیدا کردن به آن است. آفتِ اول ما این است که به نعمت توجه نمیکنیم؛ نعمت سلامت را جز بعد از مریض شدن و ناقصالعضو شدن نمیفهمیم؛ نعمت جوانی را جز بعد از پیر شدن، درست تشخیص نمیدهیم؛ اشکال کار این است.
نعمت امنیت را جز بعد از دچار شدن به ناامنی نمیفهمیم.
مردم کوفه، وقتی نعمت امیرالمؤمنین را فهمیدند، که حجاج بالای سرشان آمد
مردم مدینه نعمت وجود امیرالمؤمنین و امام حسن را آن روز فهمیدند، که مسلمبنعقبه بالای سرشان آمد، قتلعامشان کرد، زنهاشان را بیناموس کرد، بعد هم گفت همهتان باید اقرار کنید که بردهی یزید هستید. مردم یکی یکی آمدند و جلویش اقرار کردند و هر کس اقرار نکرد، گردنش را زد. آن مردم، آن وقت فهمیدند که حکومت امیرالمؤمنین و حکومت امن و امان و حکومت احترام و تکریمِ به مردم در دورانِ قبل، چقدر ارزش داشته است.
2⃣ دوم، نعمت را از او دانستن.
3⃣سوم، از خدا سپاسگزار بودن. نه اینکه بگوییم نعمت را خدا داده و وظیفهاش بوده که بدهد؛ نه، بلکه بدهکار بودن در مقابل خدای متعال.
4⃣ چهارم، این نعمت را به کار گرفتن؛ مثل یک پلّکان. وقتی نعمتی را به شما میدهند، این پلهای از یک نردبان است که پایتان را روی آن گذاشتهاید، تا بالا بروید؛ حالا نوبت پلهی بعدی است. اگر دسترسی به پلهی بعدی پیدا کردهاید، پس این هم یک نعمت است؛ از آن استفاده کنید و پایتان را روی آن بگذارید و بروید بالا. آن کسی که دسترسی به پلّکانِ نردبان پیدا میکند، اما پایش را روی آن نمیگذارد، شکر نکرده است. شما ببینید خود این شکر با این ارکان، چه نعمت بزرگ خدایی است.
تدوین : رجبعلی بازیاد
[سوره النحل (16): آيه 112]
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ (112)
و خداوند (براى شما) قريهاى را مثال مىزند كه امن و آرام بود، روزيش از هر سو فراوان مىرسيد، امّا (مردم آن قريه) نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند، پس خداوند به (سزاى) آنچه انجام مىدادند، پوشش فراگير گرسنگى و ترس را بر آنان چشانيد.
???پیامها:
1- از بيان مثالهاى قرآنى در مورد تاريخ و اقوام گذشته، عبرت بگيريم. «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا»
2- كفران نعمت در همين دنيا، عقاب دارد. «فَكَفَرَتْ … فَأَذاقَهَا اللَّهُ»
3- كفران نعمت باعث زوال آن است. «فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ»
4- فقر اقتصادى و ناامنى اجتماعى، از نشانههاى بىاعتنايى جامعه به اصول دينى است. «فَكَفَرَتْ … فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ»
??امام خامنه ای در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ۱۳۸۵/۰۳/۲۹
در مقابل شکر چیست؟ کفران نعمت. کفران نعمت، نقطهی مقابل این چیزهاست. به نعمت توجه نکردن و غفلت کردن از اصل نعمت، چیزی است که خیلی از ماها دچارش هستیم؛ یا نعمت را انکار کردن؛ یا آن را از خدا ندانستن؛ یا به نعمت خداداده مغرور شدن، که غرور ملازم با سقوط است و وقتی انسان غرور پیدا کرد، ساقط میشود؛ اینها کفران نعمت است.
«و ضرب اللَّه مثلاً قریة کانت امنة مطمئنة یأتیها رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بأنعم اللَّه فاذاقها اللَّه لباس الجوع و الخوف»؛ جامعهای راحت و برخوردار از نعم معنوی و مادی الهی کفران نعمت میکند و خدا ناامنی و تنگدستی را بر او تحمیل میکند. نتیجهی کفران نعمت، این است.
تدوین : رجبعلی بازیاد
رتبه دوم بیوتکنولوژی در آسیا
بیوتکنولوژی شامل حوزهای مشترک از علوم گوناگون است که در اثر همپوشانی و تلاقی این علوم با یکدیگر به وجود آمده است. بیوتکنولوژی معادل زیستشناسی مولکولی، مهندسی ژنتیک، مهندسی شیمی یا هیچ یک از علومسنتی و مدرن موجود نیست؛ بلکه پیوند میان این علوم برای تحقق بخشیدن به تولید بهینه یک محصول حیاتی (زیستی) یا انجام یک فرایند زیستی به روشهای نوین و دقیق با کارآیی بسیار بالا است. بیوتکنولوژی را میتوان به درختی تشبیه کرد که ریشههای تناور آن را علومی بعضاً با قدمت زیاد مانند زیستشناسی، به ویژه زیستشناسی مولکولی، ژنتیک، میکروبیولوژی، بیوشیمی، ایمونولوژی، شیمی، مهندسی شیمی، مهندسی بیوشیمی، گیاهشناسی، جانورشناسی، داروسازی، کامپیوتر و… تشکیل میدهند؛ دانشی پیچیده که پیشرفت در آن نیازمند تخصص در شاخههای مختلف علمی است و این پیشرفت در ایران پس از انقلاب به گونهای خارقالعاده رخ داده است و اکنون جمهوری اسلامی ایران با یک برنامهریزی و سیاستگذاری مشخص در صنعت بیوتکنولوژی، به ویژه در زمینه بیوتکنولوژی دارویی گامهای بلندی را برداشته است. چنانکه با فاصله زمانی کوتاهی از سال 1370 که سرمایهگذاری ویژهای در این دانش صورت گرفت، توانستیم نزدیک به 20 دارو و یک واکسن به عنوان 21 محصول بیوتکنولوژی دارویی در ایران تولید کنیم و پیشبینی میشود به زودی حداقل 10 محصول دیگر نیز از تولیدات دانشمندان ایرانی وارد بازار شود. موفقیت ایران در این شاخه را زمانی بیشتر متوجه خواهیم شد که بدانیم ایران بر اساس رتبهبندیهای بینالمللی، بعد از ژاپن در رتبه دوم آسیا قرار دارد و تعدادی از محصولات ایرانی اکنون در بازار اروپا و آمریکا عرضه میشود؛ دانشی که علاوه بر رفع نیازهای دارویی کشور ایران، بیش از 950 میلیون دلار صرفهجویی ارزی در سال دارد و پیشبینی میشود تا سال 1400 علاوه بر تأمین نیازهای داخلی کشور، حدود 250 میلیون دلار درآمد به همراه داشته باشد و در آینده نه چندان دور بتوان به عنوان یک منبع درآمد بر روی آن حساب ویژه باز کرد.
فضای مجازی و دیگر هیییچ ؟؟؟!!!
امروز اهمیت فضای مجازی بر هیچ کس پوشیده نیست
اما
ما فضای حقیقی را به کلی فراموش کرده ایم انگار.
امروز بزرگترین جهاد چیزی جز ارتباط مستقیم با مردم و رفع شبهات آنان نیست .
آن هم نه با مغرضین و معترضین و ضد انقلاب و اَشراف و بی تربیتها و …?
نه!
همین مردم اهل مسجد حتی
همین بسیجیها و کسبه و عوام حتی
از اقوام گرفته تا اغیار
باور کردنی نیست که برخی شبهات مردم بس پیش پا افتاده برای ماست اما برای آنها شده است یک دغدغه و زمینه نارضایتی از حاکمیت
گاهی با یک سخنرانی ۲۰ دقیقه ای و نیم ساعت بعد از آن شنیدن حرفهای مردم ، ۵۰ درصد مشکلاتشان حل میشود انگار .
جنگ امروز اگرچه رسانه ایست و باید با تمام وجود درآن جنگید، اما میدان رسانه دست ما نیست
ولی میدان مساجد و بازارها و پایگاهها و گعده های دوستانه و دورهمی های خانواده و … همه دست ماست
تاکید میکنم نه اینکه در فضای مجازی باید کم گذاشت ، نه.
اما از بستر ارتباط با مردم نباید غفلت کرد.
جهاد تبیین
جهاد روشنگری
جهاد ارتباط مردمی
جهاد تالیف قلوب
در این جهاد همه هم مارا حلوا حلوا نمیکنند
و چه بسا که از سر عصبانیت معیشتی گاهی تند هم بشوند به ما
خب همین است دیگر
جهاد است
تیر و ترکش دارد
این جهاد هم مرد میدان میخواهد
گاهی اثر یک حرف مستقیم ، بیشتر از کلی پیام است با دوهزار سین در فضای مجازی
مگر غیر از این است؟!
بدترین دوگانه در جامعه و ذهن مردم دوگانه ی مردم و کسانی ست که مردم آنها را بدنه ی ( شمابخوانید نوکر) حاکمیت میدانند مثل بسیجیها و پاسدارها و آخوندها و …
البته اینجا اخلاص و توکل به خدا و نیت پاک به تاثیر کلام ضریب بی نهایت میدهد
فرمول فتح خرمشهر همین بود:
تمام تلاش و تمام امکانات( هر آنچه که هست چه کم و چه زیاد) و در نهایت توکل به خدا .
به فرموده حضرت آقابا این فرمول میشود کل دنیا را فتح کرد حتی بیت المقدس را
خرمشهری که در پیش داریم فتح عقول و قلوب مردم است که با شبهات و اکاذیب دشمن و بی کفایتی و ناکارآمدی برخی مسئولین تسخیر شده است
برای فتح و آزاد سازی عقل و قلب مردم و از دشمن و هجمه تبلیغاتی و رسانه ای اش باید جهاد کرد
جهاد کبیر
جهادی همه جانبه و با تمام قوا
حی علی الجهاد تبیین و روشنگری …
#مرتضی_سلطانی
[سوره النحل (16): آيه 18]
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (18)
و اگر بخواهيد نعمتهاى خدا را بشماريد، نمىتوانيد شماره كنيد. همانا خداوند آمرزندهى مهربان است.
امام خامنه ای در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ۱۳۸۵/۰۳/۲۹
ما در درجهی اول، از چه شکر کنیم؟ نمیشود شمرد؛ «و ان تعدّوا نعمت اللَّه لاتحصوها». بنده وقتی دستم فلج شد، متوجه خصوصیاتی شدم؛ دیدم این انگشت من که براحتی حرکت میکند و مثلاً یک زنجیر را دور خودش تکان میدهد و این، خیلی کار سادهای به نظر میآید، از حرفهای دکترها فهمیدم که خودِ این حرکت، معلول چندین تحرک و توانایی مهم در وجود انسان است؛ اما ما غافل بودیم.
به هر حال، وقتی نعمت از انسان گرفته میشود، انسان متوجه میشود که همین کار آسان و کوچک، ثمرهی چندین نعمت بزرگ بوده که ما اینطور راحت از آن عبور کردهایم. این، غفلت ماست.
این که شما میتوانید راحت به عنوان یک مسئول کشوری - در هر ردهای که هستید - بر اساس فکر دینی و ایمان اسلامی خودتان تصمیم بگیرید؛ این که سیاستهای خارجی بر شما مسلط نیست؛ این که مردم شما را از خود میدانند؛ این که شما اصلاً فرصت پیدا کردهاید در جایگاهی قرار بگیرید که میتواند منشأ اثر باشد؛ این که از دست یازدیدنِ به اموال عمومی پرهیز میکنید؛ این که گناه برای شما روان و آسان نیست، اگر بخواهیم از این طور نعمتها بشماریم، جزو هزارها نعمتی است که خدای متعال در اختیار ما قرار داده است؛ ولی ما نعمتها را نمیشناسیم.
تدوین : رجبعلی بازیاد