⚫️بعد از کربلا چه گذشت…(قسمت 3)
✳️بعد از سخنان شجاعانه حضرت زینب که باعث بیداری مردم در آن مجلس شد،
ابن زیاد به منظور پیاده کردن قدرت خود و پیشگیری از حرکت احتمالی مردمی که از جنگ با ابی عبدالله پشیمان شده بودند و صدای گریه و شیونشان بلند بود،
♨️دستور داد سر حسین علیه السلام و سایر شهدا را در کوچه های کوفه بگردانند تا مردم بدانند قدرت از آن کیست!
⚡️ منادی هم صدا میزد: قَتَّلَ کَذاب اِبنِ کذّاب..
?زید ابن ارقم میگوید: در غرفه خود نشسته بودم دیدم سر حسین را بالای نیزه در کوچه ها میگردانند،
?شنیدم که آیه ای از سوره کهف میخواند:
” آیا گمان میکنی که داستان اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ماست”
? از شنیدن این آیه از سربریده اباعبدالله مو بر تنم راست شد و بی اختیار صدا زدم:
یابن رسول الله! ?حرف زدن سرِ تو از داستان زنده شدن اصحاب کهف هم عجیبتر است!
? پس از آنکه اسرای کربلا وارد کوفه شدند از سوی مردم کوفه که فضائل اهل بیت را زیاد شنیده بودند و از عدالت علی علیه السلام پنج سال برخوردار بودند،
از هر طرف صدای لعن بر کشندگان فرزند پیغمبر بلند شد و به گوش دشمنانشان میرسید.
?دشمنان ابی عبدالله بدتر از سگان از کرده خود پشیمان شدند ،
⚫️چنانکه عمر سعد بعد از برگشتن از کربلا آنچنان پشیمان بود که به یکی از بستگانش که از او احوالپرسی میکرد گفت:
هیچ کس نزد خانواده اش برنگشته که بدتر باشد از وضعی که من برگشته ام،از مرد فاسقی چون ابن زیاد اطاعت کردم و خدای حکیم را معصیت بزرگی مرتکب شدم و رحم و خویشاوندی را قطع نمودم…
?بعد از شهادت امام حسین علیه السلام سیل انتقادات بر کشندگان پسر پیغمبر وارد شد حتی از سوی نزدیکترین بستگان :
⚡️ عثمان ابن زیاد به برادرش عبیدالله گفت: بخدا قسم دوست داشتم بر بینی تمام فرزندان زیاد تا قیامت علامت بردگی میزدند ولی حسین کشته نمیشد و این لکه ننگ بر خاندان زیاد نمینشست.
⚡️مرجانه مادر عبیدالله ابن زیاد بر فرزند خبیثش خشم گرفت و گفت: ای پست فطرت پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله را کشتی ،بخدا قسم هرگز خدا را با روی خوش ملاقات نخواهی کرد.
⚡️معقل ابن یسار به شدت از عبیدالله انتقاد میکرد و از او کناره گرفت.
⚡️مردم هرگاه عمربن سعد را میدیدند اورا لعنت میکردند و هرگاه وارد مسجد میشد از مسجد خارج میشدند.
✨حصین ابن عبدالرحمن میگوید: چون خبر قتل حسین به ما رسید سه روز به حالت بهت باقی ماندیم گویی بر سر ما خاکستر پاشیده شده است.
?خواجه ربیع بیست سال سکوت اختیار کرده بود وقتی خبر قتل حسین به او رسید رنگش متغیر شد و گفت: براستی حسین را به شهادت رساندند؟ سپس فرمود : بخدا جوانمردانی را کشتند که رسول خدا انها رابسیار دوست میداشت و با دست خود لقمه بر دهانشان مینهاد..سپس به سکوت برگشت تا از دنیا رفت.
✨حسن بصری وقتی خبر شهادت امام حسین را شنید آنقدر گریه کرد تا پهلوهایش ورم کرد و گفت: آه چه ذلت و خواری است برای ملتی که فرزند زنا زاده فرزند پیغمبرش را بکشد،بخدا قسم جد و پدر حسین از پسر مرجانه انتقام میگیرند.
♻️حتی عده ای شهر را ترک کردند و گفتند: در شهری که پسر پیغمبر در ان شهید میشود سکنی نمیگزینیم….
✍ادامه دارد…
? حیات الحسین ج3 ص119
?ارشاد مفید ص 229
? بحار ج 45 ص18
? طبری ج 7 ص385
#مقتل_خوانی
#شخصیت_شناسی
⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت2)
? در این روز دفن شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد و با راهنمایی و نظارت امام سجاد (علیه السلام) که به صورت معجزه به کربلا برگشته بود تا اجساد را شناسایی و دفن کنند، در کربلا صورت گرفت.
?چون اسرا را وارد کوفه کردند ابن زیاد دستور داد تمام مردم شهر در قصر اجتماع کنند
?سر حسین ابن علی علیه السلام در داخل سپر کنار ابن زیاد قرار داشت،با چوب بر لب و دندان ابی عبدالله می زد و میخندید…
? زید ابن ارقم که از صحابه رسول خدا بود وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را مانند باران بر لب و دندان ابی عبدالله وارد میکند… صدا زد:
? ابن زیاد!! چوب را از لبان حسین بردار که بخدا قسم مکرر در مکرر دیدم که رسول این لبها را میبوسید…
☘سپس شروع به گریستن کرد…
♨️ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را بگریاند که برای پیروزی خدا گریه میکنی! اگر نبود که پیر و خرفت شده و عقلت را از دست داده ای، میدادم همین الان سرت را از بدنت جدا کنند!
?زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا چه کردی…؟! سپس از مجلس خارج شد و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده خواهید بود که پسر پیغمبر خدا را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید تا نزدیکان شما را بکشد !
?حضرت زینب سلام الله علیها در حالیکه پست ترین لباسها را بر تن داشت در گوشه ای از مجلس ابن زیاد نشست . زنان و کنیزان اطرافش را گرفتند.
? ابن زیاد سه بار پرسید: این زن که اینچنین گوشه نشینی اختیار کرده کیست؟ کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست.
♨️این بار ابن زیاد با شماتت گفت: خدا را سپاس که شما را کشت و حرکتتان را باطل گردانید.
?زینب کبری فرمود: خدا را حمد میکنم که به وسیله پیامبرش مارا گرامی داشت و از پلیدیها پاک ساخت،همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه!
♨️ابن زیاد: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟
?حضرت زینب: من جز زیبایی و خوبی چیزی ندیدم،اینها جماعتی بودند که خدا شهادت را بر ایشان مقدر کرده بود و به قتلگاه آمدند.و روزی خدا میان تو و ایشان را جمع میکند و با تو مخامصه میکنند آنگاه خواهی دید که پیروز کیست،مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه.
♨️ابن زیاد از نحوه ی پاسخگویی حضرت زینب به خشم آمد و خواست او را بکشد.عمروبن حریث گفت: این زن از مصیبت نزدیکانش ناراحت است و نباید اورا مواخذه کرد.
♨️ابن زیاد : خدا قلب مرا شفا داد و راحت نمود از طرف برادر سرکش تو و پیروانش!
?حضرت زینب: بجانم قسم بزرگان مرا کشتی و خاندان مرا نابود ساختی و ریشه های مرا بریدی ،اگر اینها شفای توست..،پس شفا یافتی!
♨️ابن زیاد با مغالطه گری گفت: این زن شاعر و سخنور است مانند پدرش!
♨️سپس ابن زیاد نگاهی به اسرا انداخت و امام زین العابدین را دید و پرسید: کیست این؟
گفتند: علی ابن الحسین.
♨️ابن زیاد: مگر خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟
?امام سجاد: برادر دیگری داشتم به اسم علی که شما او را کشتید .
♨️ ابن زیاد با وقاحت فریاد کشید: نه خدا او را کشت!
? امام سجاد فرمود: آری خدا جان هرکس را هنگام مرگ میگیرد و هیچکس نمیمیرد مگر به اذن او.
? جسارت و حاضرجوابی امام خشم ابن زیاد را برانگیخت و فریاد زد: تورا چنین جراتی است که جواب مرا میدهی!!جلاد نفسش را بگیر!
?حضرت زینب با شنیدن این سخن از جا پرید و امام سجاد را در بغل گرفت و گفت: پسر مرجانه! خونهایی که از ما ریختی کافی نیست برایت ؟ غیر از این جوان چه کسی را برای ما باقی گذاشتی؟ اگر میخواهی اورا بکشی اول مرا بکش!
? ابن زیاد نانجیب شرمنده شد و با تعجب گفت: چه خویشاوندی عمیقی! براستی حاضر است با او کشته شود…
✍ ادامه دارد…
?ارشاد ص228،
?طبری 371/7
? نفس المهموم ص 404
? کامل 81/4
⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت 1)
◾️ شام غریبان کربلا نخستین شب عزا خاندان پیامبر پس از شهادت سید الشهداء علیه السلام است...
▪دیشب چه سالاری داشتند؟دیشب چه کسی از خیمه ها محافظت می کرد؟امروز اما بدن مبارکشان بدون سر روی زمین است!
چه شبی بود آن شب و چه حالی داشت دختر امیر المؤمنین علیه السلام…
▪️شب یازدهم شبی است که سر مطهر امام حسین علیه السلام در تنور منزل خولی بود در حالی که نورانیت آن سر فضا را روشن نموده بود.
? عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند،
و بر کشتگان خود نماز گذارد و آنان را به خاک سپرد.
وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رابر شتران بی جهاز سوار کردند .
و امام سجاد علیه السلام را نیز با غل و زنحیر بر شتر سوار کردند.
?هنگامی که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسین علیه السلام افتاد ، لطمه ها بر صورت زدند و صدا به ندبه برداشتند…?
?عمر سعد به کوفه آمد .ابن زیاد اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند.
♻️سپس سر مطهر امام حسین علیه السلام را نزد او گذاشتند و او نگاه می کرد و تبسم می نمود و با چوبی که در دست داشت جسارت می نمود.
⚫️عصر روز یازدهم اهل بیت علیهم السلام را با حالت اسارت به طرف کوفه بردند. نزدیک غروب حرکت کردند و شبانه به کوفه رسیدند.
?لذا آن بزرگواران داغدیده را تا صبح پشت دروازه های کوفه نگه داشتند.
?هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد،و بسان فرمانده ای که از فتوحات خویش خوشحال است همراه اسراء وارد کوفه شد…
?ارشاد شیخ مفید ،ج2
?در کربلا چه گذشت،شیخ عباس قمی
اینکه عزاداری برای امام حسین(ع) و خاندان و اصحاب باوفایشان پس از 1380 سال چه فایدهای برای امروز ما دارد، پرسش مهم و در عین حال پرتکراری است که به نظر میرسد پاسخ داده شده است. در حالی که اگر به عمق و گستره این پرسش و پیامدهای نوشوندگی آن دقت کنیم، در هر زمانی باید برای تمهید پاسخی دقیق، صریح و عمیق به آن اندیشید. در واقع، نوع پاسخ و قوت اقناعکنندگی آن، تعیینکننده عیار ایمان و اعتقاد ما به قیام سرخ امام حسین(ع) است. با این نگاه، نهضت امام حسین(ع) به مثابه دانشگاهی خواهد بود که از نقطه آغاز تا عاشورای آن و تا غربت اسارت خاندان مظلوم امام مملو از عبرتها و درسهایی است که برای جامعه امروز ما مفید است. شاگرد مکتب امام حسین(ع) در این صورت دیگر به مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه خود بیتفاوت نیست؛ هنجارزدایی از ارزشهای جامعه که به قیمت گزاف رشادتها و شهادتها به دست آمده، دل او را به درد میآورد؛ از اینکه فساد و ناکارآمدی عدهای در سطوح مختلف به کل دین تعمیم و تسری داده شود و نظام اسلامیای که سرچشمه این همه دستاورد و موفقیت است، در مظان اتهام و ناسزااندیشی قرار گیرد، غصه میخورد و البته به فکر اقدامی اصلاحی از جنس حسینی است. فایده درسآموز دیگر زنده نگه داشتن قیام عاشورا، درس زندگی است. در اهمیت این موضوع و حساسیت آن همین بس که تمام مساعی دشمنان انقلاب و نظام اسلامی معطوف به تغییر سبک زندگی اسلامی و ایرانی امروز ما شده است. در حالی که در حادثه کربلا علاوه بر حماسه، عواطف و احساسات انسانی موج میزند که رمز ماندگاری عاشوراست و جامعه امروز به مهربان بودن نیاز شدید دارد. فایده آخری که در اینجا برای عزاداریهای حسینی ذکر میشود کمک به فهم این موضوع است که ما امروز در کدام خط قرار داریم؟ چقدر حسینی هستیم؟ آیا در مسیر آن امام همام گام برمیداریم؟ آیا در این مسیر، حاضر به مبارزه و گذشتن از همه چیزمان در راه حفظ دین هستیم؟ اگرچه اسم یزید امروز گم شده است؛ اما یادمان باشد رسم یزیدی همچنان برجاست و هر زمان خود را بازسازی و به اقتضای عصری بازنمایی میکند. باید بنگریم بین دو خط حسینی و یزیدی کدام را برمیگزینیم؟ خدایا ما را همواره در خط حسینی قرار بده.
5- محور اراده انقلابی
شمر در جنگ صفین حاضر بود و در شمار شیعیان لشكریان امام علی علیه السلام، شجاعت از خود نشان داد. او در این جنگ به دلیل درگیری با «ادهم بن محرز باهلی»، به سختی مجروح شد(تاریخ الطبری، ج 5، ص 28؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص 213)او 16 بار با پای پیاده به مکه رفت و شب ها به تهجد و شب زنده داری معروف بود با تمام اینها عاقبت شد جلاد دشت کربلا.
☑️ فراموش نکنیم که شمر بن ذی الجوشن، نخستین و آخرین بدطینت جهان نبوده و نیست. زمین، هیچگاه خالی از شمرها نبوده و نیست و نخواهد بود، چونان كه هیچ زمانی، زمین خالی از حجت و نیك نامان نبوده است. ممكن است در جهان پر از اضطراب، حسین بن علی ها كم باشند، اما رسوایی و نفرین حق طلبان همواره عاقبت بد اندیشی و بد خواهی امثال شمر است.
☑️ با علی در بدر بودن شرط نیست؛ ای برادر نهروان در پیش روست.
اگر قرار است جمهوری اسلامی ایران ،حضور مقتدرانه و عزتمند در عرصه و صحنه داخلی و بینالملل داشته باشد، جز با اراده انقلابی امکان پذیر نیست. اراده انقلابی ، مقطعی و تابع زمان خاص نیست . به عبارتی در اراده انقلابی نگاه منفعتی حمل نمی شود. تاریخ صدر اسلام وتاریخ انقلاب اسلامی ایران از ابتدا تاکنون از این کج رفته ها کم ندیده است؛ چه اصحاب حضرت رسول(ص) که در جنگ صفین در مقابل امام زمان خویش شمشیر کشیدند و چه برخی جا ماندگان انقلابی ،که فکر کردند چون برای انقلاب زحمت کشیده اند و زندان رفته اند پس طلبکار انقلاباند.
☑️رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب فرمودند:
«وسوسهی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَویترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقهی زهد انقلابی و سادهزیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست.»
☑️ادامه دارد….
#حسین_عباسیان